۱۳۸۸ اردیبهشت ۳, پنجشنبه

داستان فلکی...
روزگار چوب و فلک
سالهای زیاد دوری نیست...حدود 8 سال پیش...حدودا 9 سالم بود...تازه به این شهر اومده بودیم وتازه تو این مدرسه ثبت نام کرده بودم...خب!اون روزا تنبیه یه چیزرایج مثل دوران پدرا و پدربزرگامون نبود...انجام میشد اما نه به شدت اون دوران...اما مثل اینکه تو این مدرسه که بهترین مدرسه ی شهر بود یه همچین قانونی نبود...شنیده بودم که تو این مدرسه دانش آموزارو فلک مکنن اما باور نمی کردمو می گفتم حتما خیلی کار بدی کرده بودن که حالا مثلا یه بار ناظم فلکشون کرده...خلاصه روز اول رفتیم مدرسه...همه ی بچه ها تو حیاط مدرسه بودن ...زنگ خورد و همه تو صف های تعیین شده وایسادن...ناظم اومد و میکروفون رو برداشت و بعد از سلام و خوش آمد گویی!!!!و تبریک سال جدید تحصیلی!!!!!گفت:"امسال هم مثل هر سال دانش آموزان خاطی و درس نخوان و تنبل در کلاسها یا در دفتر یا در مقابل صف فلک میشن...قوانین تعداد ضربات و نوع ترکه و مکان فلک در داخل اعلامیه ی داخل کریدور برای دانش آموزان تازه وارد زده شده...".من که دیگه متوجه شدم که انچه شنیده بودم راست بوده...صفها شروع کردن به رفتن داخل کلاسها...من هم دنبال صف رفتم داخل کلاس...زیاد به اعلامیه توجه نکرده بودم ...هنوز فکر میکردم دروغه و واسه ترسوندن بچه هاس...البته باید بگم که خودم هم از بچگی فوق العاده به کف پاهای پسرا علاقه داشتم و از دیدن اون کف پاها قند تو دلم آب میشد و خب از اینکه این مدرسه فلک داشت خوشحال بودم چون اینطوری کف پاهای دوستامم می دیدم...وای!که دیدن اون کف پاهای تازه از کفش در اومده و در حال فلک تو فلک چه لذتی داره...خلاصه وارد کلاس که شدیم منو کنار خوشگلترین پسر کلاس نشوندن...موهای قهوه ای با چشمای سبز کم رنگ با پوستی سفید...اسمش وحید بود...از همون لحظه ی اول با هم دوست شدیم و من دل تو دلم نبود که اون پاهای خوشگل که الان تو کفش کتونی نیمه آبی و تو اون جورابای سفیدن کفاش چه شکلین و چه بوی فوق العاده ای میدن...تو همین فکر بودم که معلممون با یه ترکه ی بزرگ انار تو دستش اومد تو کلاس...یکم حرف زدو گفت:"بچه ها شما باید منظم و مرتب باشین و درسها و تکالیفتونو مرتب بخونید و انجام بدید و زیاد سر و صدا نکنید که اگه ببینم کسی اینارو رعایت نکرده مستقیم فلکش میکنم چون من به کف دستی و ازین حرفا اعتقاد ندارم...تنبیه من فقط فلکه...اونم بدون جوراب!!!"زنگ تفریح شد و تو حیاط به وحید گفتم:"با اون ترکهه فلک میکنه!؟اصلا تو کلاس چه جوری فلک می کنن؟اگه فلک می کنن پس دستگاهش کو؟"داشتم از کنجکاوی می مردم!...وحید گفت:"شاید!البته ممکنه یه ترکه ی البالو یا چند تا ترکه ی انار دیگه هم تو کمد کنار میز معلم باشه...در ضمن آره که تو کلاس فلک می کنن!اصل فلکشون تو کلاسه!"بعدش گفت:"ممکنه دستگاه تو کمد باشه...شایدم دستگاه ندارن...!"من گفتم:"ندارن!؟پس چه جوری فلک میکنن؟"وحید گفت:"چند حالت داره!ممکنه کف پاها رو بذارن رو بالای نیمکت یا بخوابونن رو زمین و بعد یکی از بالا کف پاهاشو نگه داره یا بهش بگن خودت کف پاهاتو بیار بالا و اگه تکونش بدی بیشتر کتک می خوری ویا اینکه کف پاهارو می ذارن رو میز معلمو فلک میکنن...تازه یه حالت دیگم داره...اونم اینه که می گن چهار دست و پا بره زیر نیمکت و بعدش جفت کف پاهاشو از عقب می ذارن رو محل نشستن رو نیمکتو چوب میزنن...این آخریه خیلی دردناکه چون خیلی کم می تونی انگشتاتو تکون بدی و اصلا نمیتونی پاهاتو تکون بدی...تازه مدلای دیگه ای هم داره...!!!"من که داشت از فلک گفتن و کف پا گفتن وحید قند و یخ تو دلم اب میشد!...بهش گفتم:"وحید!تا حالا فلک شدی؟"وحید با اون چشمای نازش به من نگهه کردو یه لبخند زدو گفت:"آره...!!!بریم سر کلاس...زنگ خورد..."من که داشتم میمردم...وای!وحید خوشگله فلک شده بود...وای!...دویدمو به وحید گفتم:"واسه چی!واسه چی فلکت کرده بودن...!!!؟؟؟"اونم گفت:"خب درسامو نخونده بودم!"من دوباره گفتم:"چند تا زدن؟درد داشت؟چقدر درد داشت؟جوراب پات بود یا بدون جوراب بود؟"اونم که ار این سوالای من خندش گرفته بود گفت:"خب آره که درد داشت...کف پاهام سرخ شده بود...میسوخت...بدون جورابم بودم...50تا کتکم زدن!"وای...وای من که داشتم می مردم...یه هفته ای رفتیم مدرسه اما خبری از فلک تو کلاسمونو سر صف نبود اما هر از گاهی خبر فلک کردن از کلاسای دیگه بگوشمون میرسیدو بچه هایی که لنگان لنگان میرفتن خونه رو می دیدیم...
یه روز آقا معلممون خیلی تکلیفمون داده بود که من تا ساعت 1 شب داشتم تکالیفمو می نوشتم...فردا صبح شدو اقا معلم اومد سر کلاسو گفت:"تکالیفتونو بذارین رو میز..."یه دفعه وحید به من گفت:"مگه اقا معلم تکلیف داده بود؟؟؟؟"منم گفتم :"اره!مگه نمیدونستی...!؟"اونم گفت:"وای!الان فلک میشم..."من با اینکه خیلی دوست داشتم کف پاهاشو ببینم اما اینقدر دوستش داشتم که دلم نمیومد فلک بشه...اقا معلم رسید به میز ما و تکلیف منو دیدو بعدش رسید به وحید...وحید مظلومانه گفت:"اقا اجازه!ما هواسمون نبود که تکلیف داریم..."اقا معلمم با یه لبخند موزیانه که انگار آرزوش بود که بچه خوشگلیه کلاسو فلک کنه گفت:"برو اون گوشه وایسا تا من تکلیف کف پاهاتو روشن کنم...!!!!"...خلاصه اقا معلم تکالیف همه رو دیدو بعد رفت سراغ کمد و یه موکت از کمد در اوردو بعدش فلک...اره!خودش بود...فلک حدودا 1.5 متر طولش بودو حدود 10سانتیمتر قطرش و یه طناب نیمه کلفتم وسطش...بعد به وحید گفت:"زود!کفشاتو در بیارو جوراباتم همینطور...!"...وحید که یکم شیطون بود اصلا گریه نمی کرد اما با حالت خواهش می گفت:"اقا!تو رو خدا !ده بار تکلیف می نویسم ام فلک نه!...اقا فلک خیلی درد داره...یادم رفته بود اقا!وگرنه مینوشتم...."اما اقا معلم که این حرفا بگوشش بدهکار نبود داد زد:"زود باش!کفشا و جوراباتو در بیار وگرنه بجای 50 تا 100 تا فلکت میکنم...!"وحیدم که ترسیده بود نشست رو موکت و کفشاشو در اور...وای!عجب جورابایی...اینقدر قشنگ بر امدگی ها و تو رفتگی های کف پاش زیبا رو کف جورابش نقش بسته بودو یه کم کثیف شده بود که باور نکردنی بود...خلاصه وحید جوراباشم در اوردوگذاشت تو کفشش...وای!عجب کف پاهایی داشت...سفید توقسمت قوسش که متمایل به صورتی بود و گوشه های قهوه ای کم رنگ با انگشتای پفکی زیبا که اونقدرقشنگ با برامدگی های کف پاش ست بود که انگار ازین کف پا خوشگلتر وجود نداشت...معلم دو تا از بچه های کلاسو صدا زد و اومدن دوسر فلکو گرفتن و پاهای بی نظیر وحیدو گذاشتن تو فلک و در حین بالا بردن فلک فلک رو پیچوندن که طناب دور قوزک پای وحید محکم محکم شد...وای!پاهای بی نظیر وحید تو هوا بود...معلم یه ترکه ی ناب ابدیده از کمد در اوردو اومد جلوی کف پای وحید...با دست راستش شروع کرد به دست مالی کردن کف پاهای وحیدو انگشتاشو از هم باز میکردو می گفت:"باید کف پاهات باز بشه تا اماده ی فلک شدن بشه...در ضمن اگه وقتی ترکه به سر انگشتات می زنم انگشتاتو جمع کردی ضربه دوباره تکرار میشه...50 تا ترکه میخوری و در حین هذ ضربه میشماری اگه یادت بره که بشماری یا اشتباه دوباره از اول کتک می خوری"...معلم یکم ترکه رو به کف پاهای در بند وحید مالش داد...وای!کف پاهای لختش و شلوار لی و فلک و ترکه عجب منظره ی فوق العاده ای درست کرده بود...معلم ترکه رو برد بالا وششششششششششششششششششششتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت...زد به کف پاهای ناز وحید...وحید داد زد و گفت:"آآآآآآآآآآآآی!اقا...تو روخدا....غلط کردم...درد داره نزنید...!"اقا معلم گفت:"نشمردی که!دوباره محکمتر..."دوباره اقا معلم ترکه رو برد بالا و محکمتر زد کف پاهای وحید...و وحید شمرد"آآآآی!ییییک!"معلوم بود خیلی محکم زدش چون جای ترکه رو کف پاهاش مونده بود...یه خط مورب از انگشت کوچیکیه پای راست تا سر پاشنه ی پای چپ...و دومی رو زد و هی وحید خواهش میکردو میشمرد اما معلم فقط می زد...یکی زد محکم سر انگشتاش که وحید انگشاشو جمع کردو معلم گفت:"نشد...جمع نکن...دوباره..."...وحیدم از بس فلک کردن انگشت درد داره جیغش هوا رفته بودو دیگه اشکش در اومده بد...در حین ضربه ها از شدت درد هی کف پاهاشو بازو بسته میکردو به گوشه های هم می مالیدو...ولی نمی تونست زیاد تقلا بکنه چون طناب خیلی محکم پیچیده بود...کف پاهای سفید و صورتیش سرخ سرخ شده بود و جای ترکه های اخر روی اوون کف پاهای فوق العاده بخصوص گوشه هاش مونده بود...اقا معلم هی میزد به کف پاهای ناز وحیدو می گفت:"حالا که فلک بشی کف پاهات یاد میگیرن که یادت بیارن مشقاتو بنویسی...!!!!"خلاصه ضربه ی 50 هم شدو کف پای سرخ وحید از فلک ازاد شد...تا پاشو گذاشت رو زمین داد زد "آآآآآآیییییییییییییییییییییییی"...زنگ خوردووحید در حالی که پاهای لخت فلک شدشو تو کفشش کرده بودو کشون کشون میومد تا نیمکت هی می گفت"آآیییی"...خلاصه اومد رو نیمکتو چون طرف راست من میشست پای راستشو از کفش در اورد...کف پای سرخش که جای چند ترکه ی آخری روش بود روبروی من بود...همه بچه ها جمع شده بودنو هی نچ نچ میکردن...اما من چون بینهایت دوستش داشتم دستمو گذاشتم رو کف پاشونوازشش کردم...کف پاش داغ شده بود...من تو چشمای بی نظیر وحیدم نگاه می کردمو اونم تو چشمای من...و در همین حال کف پاهاشو نوازش میکردم...هرگز بوی فوق العاده ی کف پاش که بدستم رفته بود و اون نقش و نگار زیبا و اون تو رفتگیها و بر امدگیها رو فراموش نمی کنم...
وحید از اون روز به بعد هیچوقت یادش نرفت که تکالیفشو بنویسه...

۳ نظر:

  1. جالبه خود منم تا 8 سال پیش تو مدرسه فلک میشدم.
    خیلی درد داره ولی لازمه مخصوصا در مورد من که خیلی خوب نتیجه داد.

    پاسخحذف
  2. Emperor Casino - Shootercasino
    The most 제왕 카지노 detailed and comprehensive online casino portal for players to get the best welcome bonuses and worrione bonuses. Visit us for a detailed casino 메리트 카지노 주소 review!🏆 Emperor Casino: Play Here!⭐Rating: 4.8 · ‎51 votes

    پاسخحذف